English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 52 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
spinning factory U کارخانه نخ ریسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spinning U پرتاب نخ و قلاب ماهیگیری باوسایل چرخان
spinning U نخریسی
spinning U ریسندگی
spinning U کارخانه نخریسی
spinning U نخ ریسی
spinning U چرخش [گردش] [دوران ]
ex factory U تحویل در کارخانه
factory U ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
factory U قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
factory U مرکز تولید
factory U کارخانه
spinning wheel U چرخ نخ ریسی
spinning wheel U چرخ طیار
spinning wheel U دوک نخ ریسی
spinning rod U چوب ماهیگیری با قرقره چرخان
spinning test U تست ویژگیهای چرخش هواپیما
spinning charge U بار چرخان
spinning frame U چهارچوب یا دستگاه نخ تابی
cotton spinning U نخ ریسی
spinning wheel U چرخ گرداننده چرخ هرزه گرد
fine spinning U ریسندگی نخ های ظریف
spinning wheels U چرخ گرداننده چرخ هرزه گرد
spinning wheels U چرخ طیار
spinning wheels U دوک نخ ریسی
spinning wheels U چرخ نخ ریسی
spinning wheel U چرخ ریسندگی [این وسیله از یک چرخ چوبی شکل بزرگ و چند قطعه چوب بوجود آمده و توسط دست یا پا به حرکت در می آید.]
spinning jenny U نخ ریس
spinning reel U قرقره چرخان ماهیگیری
factory ship U قایقبزرگومجهزبرایماهیگیری
factory farming U یکجورسیستممزرعهداریکهدرآنبهحیواناتغذایمخصوصدادهمیشودتاسریعتررشدکنند
bomb factory U مکانغیرقانونیساختبمب
factory rugs U فرش ماشینی
factory-spun U نخ کارخانه ای
factory-spun U نخ ماشین ریس
factory floor U بخشکارگریکارخانه
factory production U تولید کارخانهای
factory order U سفارش ساخت
factory economy U اقتصاد کارخانهای
factory system U نظام کارخانهای
factory team U تیم کارخانه اتومبیل سازی
pottery factory U کارخانه چینی سازی
factory chimney U دودکش کارخانه
cotton factory U کارخانه نخ ریسی
car factory U کارخانه خودروسازی
spinning band column U ستون نوار چرخان
He is running ( runs ) the factory . U او کارخانه را می گرداند
Its no joke running a factory . U اداره کردن یک کارخانه شوخی نیست
open-face spinning reel U نخریسی
open-face spinning reel U فضایبازقرقره
computer aided factory management U مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com